طی هفته های اخیر و در فرصت استراحت اجباری که بدلیل بیماری توی خونه دارم چند فیلم با موضوعات فلسفی مربوط به مجاز ، واقعیت ، تلقین ، قدرت باور و اینجور چیزها توی منزل تماشا کردم و تقریبا" خلاصه ی این فیلمها طی دو شب گذشته در عالم خواب و رؤیا برام دوباره مرور شد!!


دو شب قبل خواب دیدم که در محیطی سرد و یخ زده قرار دارم. دریاچه ای بود به سبک دریاچه های یخ زده ی آلاسکا و کانادا در فصل زمستان. میشد روی اون راه رفت. بخشهایی از یخ شکسته بود و آب بسیار سرد بود. وقتی بیدار شدم دیدم عرق سرد دارم ، پتو از روی بدنم به کنار رفته و بدلیل خنک بودن هوای اطاق بدنم داره از سرما مورمور میشه. همون موقع یاد اون فیلمها افتادم. بدنم به واقع در معرض سرما بود و این حقیقت ، من رو در عالم خواب و رویا (که ساخته پرداخته ی ذهن خودم بود) به یک طبیعت سرد و یخ زده برد. شب گذشته هم خوابهای مشابهی میدیدم که اینبار ، در دورن خواب و رویا میدونستم که دارم خواب میبینم و از درون یک خواب ، به خوابی دیگه رفتم و از اون بیدار شدم و سپس بیداری دوم از خواب اصلی.


چیزی که برام جالب شد این بود که در این خوابها خیلی خوب درک کردم که زمان و مکان ، ساخته ی ذهن ما است. من شب گذشته حدود 5 ساعت خوابیدم اما خوابی که میدیدیم مربوط به رویدادهایی بود که انجامش خیلی خیلی بیشتر از 5 ساعت طول کشید. این کش اومدن زمان ، در یک لایه پایین تر از واقعیت به خواب رفتن من ، پیش اومده بود. در اونجا این من بودم که مکان رویدادها رو خلق میکردم و زمان هم در اختیارم بود.


شاید در عالم واقع هم همینگونه باشه و هر زمان که با گذشتن از یک لایه ، به حقیقت نزدیکتر میشیم ، زمان و مکان معنی ساختگی خودشون رو به تدریج از دست میدن تا اینکه که به نقطه ای میرسیم که دیگه در اونجا بی زمانی و بی مکانی مطلق حکمفرماست. زمان ، فاصله ی بین دو تغییر (از نبودن به بودن ، از بودن به نبودن) و فاصله ی بین دو حرکت است. در بی نهایت ، در ازل و در ابد ، زمان معنا نداره. مکان هم همینطوره. مکان تفاوت بین دو محل استقرار و یا دو محل رویداد است. هنگامی که چیزی در همه جا بصورت یکسان وجود داشته باشه و اصلا" جایی برای غیر باقی نمونده باشه ، اینجا مکان هم بی معنی میشه.


طولانی شدن زمان و وسعت یافتن مکان ، مربوط به لایه های پایین و پایین تر ذهن ما است. رویدادی که در یک لایه ممکنه به نظر 1 ثانیه طول بکشه ، در لایه ی پایین تر ساعتها زمان ایجاد میکنه و در لایه ای باز هم پایین تر چند روز و هفته و. و این روند همینطور ادامه پیدا میکنه و زمان بسط خواهد یافت تا وقتی به دنیای امروز میرسیم صحبت از کیهانی با عمر مثلا" 14.5 میلیارد سال میکنیم. این در حالی است که در بالاترین لایه ، همین 14.5 میلیارد سال اینگونه گذشته است:


بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ


[او] پدید آورنده آسمانها و زمین [است] و چون به کارى اراده فرماید فقط مى‏ گوید [موجود] باش پس [فورا موجود] مى ‏شود 


خوابهای این دو شب رو دوست داشتم. خیلی پر معنا بودند.


نکته: در تماشای اینگونه فیلمها به این مهم توجه داشته باشید که اکثر این فیلمها در غرب (بویژه امریکا) و اخیرا" در هند تولید شده. رد پای یک تفکر خاص که قدرت جریاندهی به افکار رو داره و کل نظام سلطه در اختیارش است بطور محسوس در این فیلمها به چشم میخوره. اگر قدری بی احتیاطی کنیم ، فیلمهای اینچنینی ذهن ما رو خالی و پوچ میکنند که عاقبتی جز دل مردگی ، بی تفاوتی محض و ضلالت نداره. نمیخوام بگم باورهای سنتی که نسل به نسل به ما رسیده رو عینا" بپذیریم و خانه های فکری امروز رو بر پایه های بعضا" پوسیده بنا کنیم اما به نظرم خیلی خیلی مهم است که چه حرفی رو از زبان چه کسی داریم میشنویم و کی داره ما رو به چه سمتی هدایت میکنه.

 

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته ، تا نگه دارد



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

moharyasen کاغذ ديواري آموزش و تربیت کودکان خنده ها تشریفات عروسی انــــــار فروشگاه اینترنتی آسان بار تحولي عظيم در صنعت حمل و نقل بار حوزه علمیه شهید بهشتی اصفهان Lisa